سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مجیدی و احمدی‌نژاد، مدافعان قرآن و پیامبر

1- "مجید مجیدی" با قرائت "بیانیه زهرایی (علیها السلام)" خود؛ دَین خود را به اسلام و قرآن و پیامبر عظیم‌الشأن حضرت ختمی مرتبت ادا کرد. او با نگاشتن و خواندن "دفاعیه دینی" خویش اعلام نمود که "یک صدا" در ایران اسلامی علیه "ارتداد و مرتد" وجود دارد، و این یعنی "تنها فرد زنده در ایران".

پاداش او با زهرای مرضیه علیها السلام، و وعده دیدار او با پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلم بر او مبارک باد!

آفرین بر "مجیدی" که تشیع علوی علیه‌السلام را با "مشی فاطمی علیها السلام"، تنهای تنها دنبال نمود.

 

2. دکتر احمدی‌نژاد، در پایان جلسه دولت، در حراست از قرآن کریم و حمایت از رسالت رسول الله صلی‌الله علیه و آله، اعلام موضع کرد و نسبت به "منکر قرآن و پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلم" جملاتی را بیان داشت.

گرچه طبق معمول "رسانه شخصی ضرغامی"، ضرورتی در پخش صدای رئیس‌جمهور ندید، تا ملت برای نخستین‌بار صدای یک مقام عالی‌رتبه کشور را در اعلام وجود علیه مرتدین بشنود"، اما پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله و سلم شنید، و دل‌های مؤمنان آن را پاسداری خواهد کرد.

به هر روی احمدی‌نژاد پرچمدار شیعی‌گری در جهان اسلام گردیده، و اوست که به عنوان اولین رئیس دولت اسلامی ایران، نه تنها از "دینداری" و "دینمداری" شرمنده نیست، بلکه "منجی‌گرایی" را در "ترویج و نهادینه‌سازی" گفتمان ویژه خویش قرار داه است.

و اینک احمدی‌نژاد در میان دارندگان لباس روحانی که یا بر "مجمع تشخیص مصلحت" تکیه زده‌اند، و یا در "بنیاد باران"، "باران اصلاح‌طلبی برانداز و دین‌سوز" را فراهم می‌آورند، یا در منبر پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلم همه اعتقادات دینی احمدی‌نژاد و خیل پیروانش (یعنی ملت ایران به استثنای توسعه‌محوران و اصلاح‌طلبان) را "خرافه‌گرایی" می‌خوانند، و یا برای رسیدن به مجلس و ریاست‌جمهوری، هر راهکار قدرت‌طلبانه‌ای را دنبال می‌کنند. "یکه و تنها" خود را موظف به "دفاع از حریم قرآن و پیامبر نمود"، یقیناً این سخنان دینمدارانه وی هم با "انبوه تخریب کارشناسانه و اصول‌گرایانه و اصلاح‌طلبانه" در پروژه "تشخیص مصلحت" رویارو خواهد شد.

3- به یاد می‌آورم "خفت و خواری و نکبت دوران سیاه اصلاحات را که در یورش برون مرزی و درون مرزی به ساحت مقدس پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله و سلم و سکوت و بی‌تفاوتی حاکمیت و غیرحاکمیت، مقاله‌ای با این عنوان نوشتم: "یا رسول الله همه شرمنده‌ایم".

و از آنجا که بیم چاپ نشدنش را داشتم، گوشه صفحه خطاب به مدیر مسؤول نشریه متذکر شدم: این نوشته را برای توشه آخرت نوشته‌ام، التماس می‌کنم آن را چاپ کنید.

 

4- 16 سال حاکمیت "توسعه واصلاحات"، "سکولاریزم اسلامی"؟!! را در ایران ترویج کرد، که "برجسته‌ترین ثمره آن"، "بی تفاوتی، سکوت و خمودی" در برابر "ارتداد و مرتدین" است. وقتی هاشمی رفسنجانی اظهار می‌کند چه فرقی می‌کند چه‌کسی خلیفه اول باشد و آنگاه که "خاتمی" پس از 8 سال دین‌ستیزی، در ایتالیا "مذهب‌سوزی" هم می‌کند، و زمانی که "منبر پیامبر" جایگاه "حسن روحانی" می‌شود تا خشم و کینه خود را نسبت به سلطه‌ستیزی احمدی‌نژاد، در "معارضه با منجی‌گرایی" ابراز نموده، و هرگونه باور به امام عصر عجل‌الله تعالی فرجه‌الشریف را "خرافه‌گرایی" بخواند و... روشن است که "ارتداد" و "مرتد"، "روشنفکری" و "روشن‌فکر" است و  "فرهیخته" و "عزیز" است و "قابل تقدیر"، که این یعنی حاکمیت جامعه چند صدایی، و  این یعنی بروز جامعه مدنی و این یعنی ثمره 16 سال بی‌فرهنگی و ...

 

5- در 16 سال حاکمیت توسعه و اصلاحات و 2 سال و اند گذشته، راهکارهای "استوانه"ها، "برجسته"ها و "ارکان" پیش‌ساخته، "تشخیص مصلحت" سبب شد تا "تشیع به قربانگاه برود"، "اسلام در مسلخ ذبح شود"، "قرآن" با "تعدیل" و "تحریف" و "هتک" و "اهانت" تفسیر شود، تا روشن شود که "ما اصلاح‌طلبیم" و "توسعه‌محور" و ما تحمل مخالف داریم و ما به آزادی اندیشه احترام می‌گذاریم؟ اما اندیشه‌های ارتدادی و مخالفان قرآن و اسلام و تشیع نه مخالفت با مافیای قدرت و ثروت و مخالفت با اندیشه‌سوزان و چپاولگران!

 

5- "حاج فرج دباغ"، "دکتر سروش توسعه‌گران و اصلاح‌طلبان"، مأموری است معذور! یعنی یکی از مأموران است که با گفته‌های خود اصلاح‌طلبی و توسه‌محوری را در بعد فرهنگی تبیین و تفسیر می‌کند. مگر این فرد "ایدئولوگ" اصلاح‌طلبان و شخص "خاتمی" نبوده و نیست؟ مگر او دست پروده‌هایی چون "آغاجری" و "سعید حجاریان" و غیره ندارد؟

 

6- اگر این پروژه "تشخیص مصلحت" چند سال پیش "قاضی شجاع و دینداری که حکم ارتداد آغاجری" را صادر کرد، در بمباران "تخریب قرار نمی‌داد" و اگر "تشخیص مصلحت" به خاتمی و ابطحی و امثالهم القاب "حجت‌الاسلام و المسلمین" نمی‌بخشد، و اگر "تشخیص مصلحت"، "نشریه موج" و مشابه آن را در بستر مهر و نوازش خود قرار نمی‌داد، امروز انکار رسالت پیامبر و قرآن کریم از سوی این مزدور به راحتی منتشر نمی‌شد، و "مرگبار تشخیص مصلحت" آن را راحتِ راحت نمی‌شنید.

 

7- واقعیت آن است که در این کشور سال‌هاست "حرف دین‌زدن مجازات دارد"، چه "پیروی از ابوذر باشد علیه زراندوزان و کاخ‌نشینان" و چه ترویج مهدی‌گرایی باشد که اخطار به "توسعه‌چی"ها و "اصلاح‌طلب"ها است!

این مجازات، زندان و شلاق نیست، بلکه تخریب هست و اتهام، افترا هست و توهین و در این میان "تیغ برنده همیشه برای دشمنان" در جناح راست "بیداد بیشتری" می‌کند، چرا که این عمل- تخریب دینداران- تشخیص مصلحت است و میدان دادن به دین‌سوزان هم تشخیص مصلحت.

راستی آیا "عبدالکریم سروش" در انتخابات نهم از "مهدی کروبی" حمایت نکرد؟ و مگر کروبی لباس روحانیت به تن ندارد؟ اعوذبالله من الشیطان الرجیم.

 

8- در یک سایت نوشته‌ای- نمی‌دانم با چه ادبیاتی- در ارتباط با آقای سیدحسن خمینی نوشته شد، راست و چپ، مسلمان و ملحد، انقلابی و ضدانقلابی همه "خمینی‌دوست" شدند و بر سر و سینه‌زنان خواهان برپایی دار مجازات برای صاحب سایت که دست آخر هم دو روز زندان رفت و با وثیقه، منتظر مجازات سنگین! به اصطلاح مرجعی، سینه‌چاک کرد، و هاشمی در خطبه جمعه گریست و کروبی فریاد کرد و حسن روحانی با اعتقاد امام زمان به معارضه پرداخت چون همیشه! و همه اینها "اعتراض" بود به توهین به سیدحسن خمینی!

امروز رسالت پیامبر خاتم و قرآن او در کشور امام زمان، به وسیله کسی که سال‌ها مورد حمایت همین افراد بوده و امروز نیز "ایدئولوگ مذهبی اصلاح‌طلبی است" انکار شده است. آیا یک مسلمان در این کشور نیست که از این درد بمیرد؟

نفرین بر توسعه و مرگ بر اصلاح‌طلبی، لعنت خدا بر دین‌سوزانی که هم در حاکمیت و هم اینک در محافل و مراکز و مجالس "حس تشخیصشان" حمایت از افراد است و نه اسلام، و داغشان برای "اموال" است نه قرآن!

و رحمت بیکران پیامبر اکرم که در آستانه 28 صفر مورد "نفی سروش" واقع شده بر "مجیدمجیدی" که همه شیعی‌گرایی خود را در طبق اخلاص نهاد.

آیا "اعتقاد شیطانی" سروش که با "بروز فضاحت‌بار" ننگ را برای ایرانیان ارمغان داشت، کمتر از ارتداد "سلمان رشدی" است؟ هرگز چنین نیست که او "رمان" نوشت و این "تفسیر دین" می‌کند!

منبع : سایت شخصی فاطمه رجبی